Illusion of Transparency

۱۲ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

تعهد و وفا اون چیزیه که از زندگیم رفته شایدم کلا نبوده ولی الان که درگیر ارتباطات اجتماعیم بیتر بچشم میاد ولی به هر حال نیست، انی ساجسشن؟!

"...مسئولیتِ تراشیدنی،
به دردِ همان تراشکارها می‌خورد،
مسئولیت را،
باید من،
در عمقِ سرشت‌ام،
در عمقِ وجدان‌ام،
روح‌ام،
سلول سلولِ اندام‌ام،
مغزم،
اعصابم،
در سراپای درونم،
احساس کنم..."

مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهایی ۲ / ص ۷۶۰

زنگ زدم بهش تا بگم تو سوئیت 14 نفری تنهام... که اولین نمره ارشدم 9.5 بوده... که دوباره رفتم خونه و همون ماجراهای قدیمی ...که پروژه هام مونده...که بهم میگه فکر کن و بعد حرف بزن...که گذشته دست برداره ازم من دست بر نمیدارم ازش گویا ... که لعنتی باید بیام پیشت.

-وای خوشحال شدم شمارتو دیدم

+زنگ زدم حالتو بپرسم تو که حالی از ما نمی پرسی

- ز بی وفا من به کدوم ساز تو برقصم خب

+بیخیال خوبی؟ چه خبر؟

-خدا روشکر ، نیومدی دفاع سپ

+تاریخ جدیدشو بهم نگفت

-اره من رفتم ولی چون فرداش امتحان داشتم زود برگشتم، همون روز که میخواستی بری خونه

+آها

- آره دیگه،  من هفته دیگه امتحانام تموم میشه باهات هماهنگ میکنم ببینیم همو

+آره حتما

-بشین کاراتو بکن پس، فعلا

+خدافظ


اکثر قریب به همه ی روابط این چند سال من روابطی یهویی بودن... رابطه های که مزه مزه نشدن...از یه لحظه نشناختن و در جریان نبودن،شدن فردا بریم خرید درمانی ، یا صب زود بیدارم کنم یا حالم خوش نیس دلم برات تنگه! یه جورایی کوانتومی طور پیش رفتن...بعد همش یه چی از اون گوشه ذهنم میگه اینا نمیشه ...اینا اصل نیست... و باز من هی میام برچسب کامل گرایی میزنم به فکر گوشه ذهنم و میگم ادامه بده...این روزا اگه وقت کنم و یادم بیاد در مسیر ویس های ضبط شده ای رو گوش میدم در مورد روانکاوی... سخنران دکتر تویسرکانیه و محل سخنرانی های دانشکده برق. یه جایی دکتر داره فضای فکری فروید رو میگه که حالت های خاصی رو مورد مطالعه قرار میداده که بین مردم عادی نیس... و هی میگه ما اینجا به قصد روان درمانی حرف نمیزنیم چون ما نرمالیم... ولی من  فکر نکنم نرمال باشم... این روزا که پای آینه وای میستم دختر نرمالی نمیبینم ... دارم باور میکنم که نقطه صفر و سفیدی برای شروع وجود نداره... حتی اگه ازین محیط کاملا جدا شم برم اون سر دنیا... برم یه رشته دیگه ... عقاید و ارزش هایی که دنبال کردنشون اینجا سخته و شکستن تابو هست رو کنار به واقعیت زندگی جدیدم پیوند بزنم، دختر نرمالی نیستم برای شروع از صفر...

"تنها راه فرار از این هرج و مرج  و آشفتگی برای اذهان پخته در این است که خود را  از بند جزء رها کنند و کل را در نظر آورند. آنچه ما بیش از هر چیز از دست داده ایم منظر کلی است. زندگی به نظر ما پیچیده تر و سیال تر از آن می رسد که بتوانیم وحدت و معنی آن را دریابیم... ما در هر زمینه ای از متخصصان ترسانیم و خود را، برای سالم ماندن در قسمت تنگ تخصصی خود زندانی می کنیم. هر کسی سهم خود را می شناسد اما از معنی آن در تمام بازی بی خبر است..."

چرا من هر درد و غمی که تو دنیا میبینم باید اون جای قلبمو بدرد بیاره که مربوط به مرگ پدرمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟


2 times

نخوانده ها ، نکرده ها، نگفته ها،ندیده ها... چقدر زیادن... حسرتن ... خاکستری میکنن لحظه ها رو ...سیاه حتی...حتی همین 188 فید نخوانده فیدلی...
پ.ن: بهم میگه حرف بزن...یا جرئت کن و بگو نمیگم...بگو به تو نمیگم...ولی نگو همه چی رو میگم که تو چشمات میخونم...

آیا کلاه قرمزی رو به مناسبت میلاد حضرت محمد (ص) رو دیدین؟ اون دقایق آخر که آقای مجری میخواس بچه ها رو  بخوابونه تا بره جلسه ساختمون؟ حال و روز منه وقتی میخوام بچه ها رو بخوابونم تا بخوابم و به کلاس های 7:45 یا امتحان حتی برسم! بعدشم میگن با بچه ها دعوا نکنین .... مگه میشه آخه... هر چند که رو اون عروسکا جواب میداد ولی رو 24 ساله های خوابگاه جواب نمیده...
پ.ن:فردا آخرین امتحانه و شبش میرم خونه... حتی ممکنه برم مشهد... انشاا...:)

آهنگ های پاپ فارسی گذشته من رو دو نفر تامین میکردن م و م... یکیشون به فیض جباری خونه بودن و اون یکی بعد کلی حرف و کوله بار ندیدنا رو واکردن یه آهنگ رئچو می کرد که فلانی اینو شنیدی خیی جوابه... و واقعا واسه اون لحظه ها جواب بود  و مارک میکردن همه ی لحظه های با هم بودنمونو...
این روزا انگار نوبت تو شده ...اولش پاشایی... الانم رضا صادقی... میدونی حتی اگه یه روز بری اینا میمونه با من ...باید حواسمو جمع کنم... به اندازه کافی بهونه خاطره بازی هستم همین الان...

دو روز پیش گوشیم دچار مشکل شد و به وایرلس وصل نشد، با آن چنان فراغ بالی ریست فاکتوریش کردم که نگو... دوباره تمام مخاطبینم پاک شد.تلگرامم و البته هر چیزی که با گوشی پیگیر می کردم مث پینترست، دولینگوو ... البته گوشی مذکور همچنان به وایرلس متصل نمیشه.

 من بار اولم نیست البته ...هرچند که بگن این فراره یه جورایی...ولی حال خوبیه برا من.