Illusion of Transparency

۵ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

برقرار نکردن رابطه با ترجمه ها و عدم تسلط کافی برای خوندن متون اصلی مشکل این روزهای من است. ترجمه های خوب هستند ولی نا خود آگاه شاید، رنگی از تفسیرهای مترجم دارند. 

کتابی که این روزها میخواندم این فکر و بیشتر تقویت کرد. بعد از تمام کردن کتاب احساس کردم تصویری کاریکاتوری از موضوع کتاب پیدا کردم. البته بعد از خوندن نقدهای گودریدز بخشی از بار این سو تعبیر به نویسنده نسبت داده شد. در کنار همه اینها اطلاعات کم خودم و عدم تسلط به موضوع هم این احساس را تشدید کرد.

 باید را مطالعاتم رو متمرکزتر کنم تا برای اظهار نظر کردن در مورد موضوعات با اعتمادی بیشتری حرف بزنم. استاد از توانایی های تکنیکال گفت و تاثیر استفاده از این ها در بحث های فلسفی پیش رو: فلسفه اطلاعات و نظریه اطلاعات

دارم به چند خط بالا نگاه میکنم و تنها چیزی که نمیبینم "کوهرنت" بودنه، چالش رسیدن به جایی هست که متن انگلیسی را بتونم "کوهرنت" بنویسم!

 If a job is worth doing, it's worth doing well.

Practical Logic

"...اگر گربه سیاه که سر راهت ببینی آن را به فال بد بگیری- پس، لابد، به قضا و قدر معتقدی، نه؟ همچنان که به این چیزها می اندیشید، چند نمونه دیگر تقدیرگرایی به ذهنش رسید. چرا، مثلا، مردم این همه می گویند" بزن به چوب". و چرا عدد سیزده نحس است؟ سوفی شنیده بود خیلی هتل ها اتاق شماره 13 ندارند. علت حتما این است که بسیاری آدم ها خرافاتی اند.
"خرافاتی". چه لغت عجیبی. اگر به مسیحیت یا به اسلام اعتقاد داشته باشید، این را می گویند "ایمان". ولی اعتقاد به ستاره بینی و نحسی سیزده خرافات است! کیست که به خود حق می دهد معتقدات دیگران را خرافات بنامد؟..."


دنیای سوفی - یوستین گردر

دیروز بعد از این که از خواب بیدار شدم و کلاس نرفتم سعی کردم راهی پیدا کنم که حالم بهتر شه پس یه سری کار رو تموم کردم تا کمی از کار های نصفه و نیمه م تموم شاید کار هاییی با اولویت مهم این روزهام نبودن ولی الان حس نمیکنم دیروزم رو هدر دادم.

دیروز رفتم بانک و پس از مدت ها رمز فراموش شدم رو گرفتم تا بتونم از ودیعه خوابگاه دانشگاه تهران استفاده کنم(فقط 18 تومنه البته:دی) یسری مواد خوشمزه و پر کالری و یه سری هم مواد سالم تقریبا بی کالری که در دسترسمه رو برای رژیم انتخاب کردم بدن سالمی میخوام حتی اگه بخوام خرابش هم کنم اول باید سالم باشه :دی بعد نهار نصفه دیروزم که شیرین پلویی بس خوشمزه بود میل نمودم. دیدن 5 قسمت از سریالی once upon a time  و فیلم the importance of being earnest هم نقش اتمام حجت دنیای تصویریم رو داشت. در انتها یه صفحه تمرین به تی ای ایمیل کرده و تا پاسی از شب به مطالعه بقیه رمان عروسک فرنگی خانم آلبا دسس پدس گذروندم . الان هم بعد از 8 ساعت خواب بیدار شدم تا ببینم بقیه امروز رو چه میکنم.


"تنها راه فرار از این هرج و مرج  و آشفتگی برای اذهان پخته در این است که خود را  از بند جزء رها کنند و کل را در نظر آورند. آنچه ما بیش از هر چیز از دست داده ایم منظر کلی است. زندگی به نظر ما پیچیده تر و سیال تر از آن می رسد که بتوانیم وحدت و معنی آن را دریابیم... ما در هر زمینه ای از متخصصان ترسانیم و خود را، برای سالم ماندن در قسمت تنگ تخصصی خود زندانی می کنیم. هر کسی سهم خود را می شناسد اما از معنی آن در تمام بازی بی خبر است..."