- ۹۴/۰۳/۲۳
- ۰ نظر
صبح هایی که زود تر از خواب پا میشم چون با فراغ بال به کارام می رسم دیرتر از همیشه می رم سر کار. امروز علاوه بر این که دیرتر رسیدم در بین راه یادم اومد کلیدم رو هم جا گذاشتم و البته رو مانتوییم رو!!!! پس برگشتم و چهار طبقه بی زبون رو رو بالا رفتم و اشیا جامونده ریختم تو کیفم!
وقتی هم رسیدم شرکت دیدم که آقای رئیس زودتر از بنده تشریف آورده بودن...هم اکنون هم هی به این فکر میکنم آیا اشکال اخلاقی داره که من ازین جا دارم مطلب مینویسم...
کارآموزی رو به هوا و سرخودی دارم... امیدوارم تهش چیزی یاد بگیرم...
پ.ن0: آخر هفته به هیچ کاری نرسیدم... کار درسی البته!
پ.ن1: امروز شاید برم کوه و شاید کانکس و شاید هیچ کدوم...!
پ.ن2: چطور میشه به گذشته و آینده فکر نکرد و در حال زندگی کرد واقعنی؟؟؟
پ.ن3: کار شرکتمون امنیت شبکه ست، اگه سوال شده براتون عنوان :دی
- ۹۴/۰۳/۲۳