- ۹۴/۱۱/۰۹
- ۰ نظر
امروز که داشتم یادداشت های مربوط به مطالب روانشناسیم رو مرتب میکردم دیدم که چقدر بیشتر ازون چه به نظر میاد برای اینده برنامه روشن و واضح دارم... اهداف مشخصی که فقط به تلاش خودم وابسته ست... حالم خوبه... شاید دارم به پذیرش موقعیت و واقعیت کنونیم نزدیک تر میشم و این میشه باعث نگاه دیگه به آینده و حال...
با خانواده صحبت کردم... مکالمه ای که به نظر خودم بعد مدت ها خوشایند بود... من خانوادم رو بی نهایت دوست دارم ولی دلیلی برای این که بخوام دور و برشون باشم و کاملا قبولشون داشته باشم نمیبینم ... فقط باید با خودم کار کنم که همین طوری بهشون احترام بذارم و بپپذیرمشون به زندگیم ادامه بدم :)
پ.ن0: با ما به ازین با که با خلق جهانی ...
پ.ن1: عنوان مطلع غزلی از حافظه که در ادامه هفته ایشالا قراره با خواهرِجان حفظ کنیم
- ۹۴/۱۱/۰۹