- ۹۵/۰۱/۲۸
- ۰ نظر
پنج شنبه بعد از این که رسیدم خوابگاه بهش گفتم من میز تحریر بلند با صندلی میخوام برگشت گفت نه هر وقت که منظم شدی بعدش یه نگاه به اتاق بکن. و در نگاهم به اتاق بی نظمی ندیدم. و بعد با سرشو با دستاش گرفت و گفت اصن چرا به من میگی هر کاری میخوای بکن. سه روزه که با هم حرف نزدیم.
- ۹۵/۰۱/۲۸